بچه های کامپیوتر دانشگاه آزاد شهرقدس ما آمده ایم تا از دل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان درباره وبلاگ میثم اویسی دانشجوی نرم افزار(دانشگاه شهرقدس) امیدوارم مطالبی که در این وبلاگ قرار داده میشه باعث بالا رفتن اطلاعاتتون بشه آخرین مطالب
نويسندگان یک عکس دیدنی از دکتر مصدق ![]() حکایت هر روز صبح من … ![]() تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید روزی توی یه دانشگاه دانشجویی به استادش گفت:استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم تا وقتی خدا را نبینم اورا عبادت نمی کنم. پخش شربت مجانی در اصفهان !! شهرداری اصفهان اعلام کرد به مناسبت عید غدیر ،شربت مجانی داده میشود ،
ولی لیوان یکبار مصرفش را هر کسی باخودش بیاورد : (کلیک روی ادامه مطلب)
ادامه مطلب ... روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد… روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد… او آکواریومی شیشه ای ساخت و با دیواری شیشه ای دو قسمت کرد . در یک قسمت ماهی بزرگی انداخت و در قسمت دیگر ماهی کوچکی که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود .
ماهی کوچک تنها غذای ماهی بزرگ بود و دانشمند به آن غذای دیگری نمی داد… او برای خوردن ماهی کوچک بارها و بارها به طرفش حمله کرد ، اما هر بار به دیواری نامرئی می خورد . همان دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقش جدا میکرد . بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچک منصرف شد . او باور کرده بود که رفتن به آن طرف اکواریوم و خوردن ماهی کوچک کاری غیر ممکن است . دانشمند شیشه وسط را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز کرد ؛ اما ماهی بزرگ هرگز به ماهی کوچک حمله نکرد . او هرگز قدم به سمت دیگر اکواریوم نگذاشت و از گرسنگی مرد . میدانید چرا ؟ آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت ، اما ماهی بزرگ در ذهنش یک دیوار شیشه ای ساخته بود . یک دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود ؛ آن دیوار باور خودش بود . باورش به محدودیت . باورش به وجود دیوار . باورش به ناتوانی...
موضوعات پيوندها
|
|||
![]() |